تکلیفم روشن شد
تکلیفم روشن شد
خاموش میشوم
شیرینم اما ...
فرهاد وار اینبار به جای کوه
دلبکنم ...
ای کاغذ سپید...
ای کاغذ سپید
که همهی دردهایم را
به دوش میکشی
یک بار دیگر رویت مینویسم :
بی نهایت دوستش دارم
هزار بار دیگر هم که ...
هزار بار دیگر هم که
از شانه ای به شانه ی دیگر بغلتی
این شب صبح نمیشود
وقتی دلت گرفته باشد